بیدرنگ پس از فروپاشی شوروی، اولویت اصلی گردانندگان علوم روسیه حفظ علوم این کشور شد تا علم شوروی نیز سرنوشتی مشابه حکومت پیشین نداشته باشد. اقدامات یادشده در سایر بخشهای کتاب بسیار پیچیده و دشوار بودهاند؛ با این حال، دستآوردهایی نیز داشتهاند. با وجود از دست رفتن بسیاری از استعدادهای علمی در جریانهای فرار مغزها و کاهش شدید بودجه، علم روسیه موفق به ادامهی حیات خود شد. در سالهای گذشته، پدیدهای سراسر نو و بااهمیت سر برآورده است که بنای آن فقط بر حفظ اقتدار گذشته نیست. فرهنگ تجاری در علم روسیه امری است سراسر نو که سبب رقابت اقتصادی این کشور در فناوریهای پیشرفته با سایر کشورهای صنعتی خواهد شد. پژوهشگر شدن چنین امری در سایهی اقدامات سراسر چالشی، امکانپذیر خواهد بود. ثابت شده است که چنین اقداماتی از سایر تدابیر اندیشیده شده در نظام علمی روسیه به مراتب دشوارتر خواهند بود. به این ترتیب، موفقیت و یا ناکامی روسیه در دستیابی به راهحل، تأثیری بر پرسش نخواهد داشت؛ این امر به صورت پرسشی باز مطرح خواهد بود. روسیه در برخی از رشتههای علوم بنیادی بسیار موفق عمل میکرد؛ با این حال، نبود فرهنگ تجاریسازی غربی سراسر احساس میشد. در حکومت شوروی، دارایی خصوصی معنا نداشت، هیچ نظام حقوقیای برای محافظت از دارایی فکری نبود، نظام سرمایهگذاری خطرپذیری به منظور ترویج فعالیتهای نوآورانه وجود خارجی نداشت و هیچ نهاد و مؤسسهای تسهیلگر فرایند تبدیل دانش بنیادی به نوآوری با دوام تجاری نبود. افزون بر آن، تقاضای سنتی برای نوآوری در کسبوکارها وجود نداشت و به صورت سنتی، کارآفرینان در فناوریهای پیشرفته فعالیتی نمیکردند و علاوه بر تمامی موارد مذکور، دانش و مهارت در زمینهی بازاریابی فناوری، ناچیز بود. نظام علم شوروی بر اساس دستورات سیاسی (بالا به پایین) مدیریت میشد و کشش بازار و اقتصاد مبتنی بر بازار در آن جایگاهی نداشت. در این فصل، به توصیف واپسین کوششها در روسیه به منظور ایجاد زیرساختهای علوم و فناوری و اختصاص سیستمهای بههمپیوسته برای تأمین منابع مالی و خدمات مورد نیاز فعالیتهای فناورانه پرداخته شده است. روشن است که در طی کوششهای یادشده، چالشهای بسیاری سر برآوردهاند. سیاستمداران روس امیدوار بودند که با حمایتهای اندک خود، مسیر توسعهی فرهنگ تجاری را بر اساس اصول کشش بازار هموار کنند تا چنین مکانیسمی در بازارهای داخلی و خارجی حضور فعال داشته باشد. ضرورت ایجاد چنین فرهنگ تجاریای فقط به دلیل فقدان چنین ساختاری در زیرساختهای علم و فناوری شوروی نبود، بلکه ماهیت اقتصاد نوظهور جهانی چنین اقتضایی را میطلبید. خوداتکایی در اتحاد جماهیر شوروی سبب بقای نظام اقتصاد این کشور، دستکم در چند دهه شد. روسیهی نوین نیز، با اتکا به شرایط سلامت اقتصادی نوین و صادرات منابع طبیعی خود، میتواند چند دههی محدود به بقای خود ادامه دهد، اما چنین اقتصادی نمیتواند در بلندمدت رونق داشته باشد، مگر آنکه به تجارت جهانی فناوری بپیوندد. پیدایش اقتصاد جهانی فقط به واسطهی کشورهای صنعتی، از جمله کشورهای اروپایی، ژاپن و کشورهای آمریکای شمالی، شکل نگرفته است. گرچه این کشورها نقش مهمی در پیدایش چنین اقتصادی ایفا کردهاند، ملتهای نوظهوری همچون چین، هندوستان، سنگاپور، تایوان، مالزی، برزیل و فیلیپین نشان دادهاند که تنها لازمهی رقابت بهرهمندی از نظام سنتی و قدرتمند علمی نیست، بلکه فرهنگ تجاریسازی نوآوریهای فناورانه است که سبب رقابت کشورها در اقتصاد جهانی میشود. علم، به خودی خود، برای حضور در صحنهی اقتصاد کنونی جهان امری است لازم ولی نه کافی. آمارها نشاندهندهی این حقیقتاند که روسیه تا چه اندازه از هدف تبدیل شدن به رقابتپذیری فناورانه دور است. سهم تقریبی روسیه در بازار بینالمللی فناوریهای پیشرفته تا امروز بین ۳۵/۰ تا ۱ درصد برآورد میشود. چنین سهم کوچکی نه تنها در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بلکه برای کشورهای درحالتوسعهی آسیایی نیز ناچیز به شمار میآید. مجموع تجارت فناوری روسیه، شامل حق اختراع و واگذاری فناوری در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲، بهترتیب ۹/۶۳۶ و ۷۸۴ میلیون دلار برآورد شده است. در بازهی زمانی یکساله، چنین بهبودی میتواند نویددهندهی روزهایی بهتر برای تجارت فناورانهی روسیه باشد. با این حال، روسیه راهی طولانی در پیش دارد. ارزش تجارت فناورانهی ایالات متحد آمریکا در سال ۲۰۰۲ به میزان ۷/۴۹ میلیارد دلار بوده و حتی سوئیس، که کشوری کوچک در اتحادیهی اروپا به شمار میرود، میزان صادرات فناورانهاش معدل ۵/۳ میلیارد دلار و ۵/۴ برابر روسیه بوده است. اگر تعداد تقاضانامههای ثبت اختراع در هر دههزار نفر جمعیت را مبنای سنجش قرار دهیم، در بازارهای جهانی و داخلی، وضعیت روسیه کمی بهتر است. جایگاه روسیه (۶۲/۲) در سطح میانی است؛ بالاتر از کشورهای جمهوری چک، لهستان و مجارستان. با این حال، کشورهای صنعتی در بازهی ۵/۴ تا ۵/۵ قرار دارند که نشان دهندهی فاصلهی روسیه از کشورهای پیشرفتهی جهان است. پیامدهای چنین سنجشی نشان میدهد که روسیه در ایجاد نوآوری، عملکردی بهتر در سنجش با بازاریابی نوآوریها و تبدیل آنها به ابزار رقابتی در تجارت جهانی داشته است. حکومت روسیه کوششهایی در راستای تحریک به نوآوری کرده که در سه گروه قابل طبقهبندی است: ایجاد و تسهیل مکانیسمهای مالی نوین، سرمایهگذاری برای حمایت از فرایند تأمین مالی کسبوکارهای نوآورانه و ایجاد و تسهیل ساختارهای سازمانی به منظور حمایت از نوآوری، سه رویکرد حمایتی حکومت روسیه برای پشتیبانی از تجاریسازی بوده است. ایجاد «پارکهای فناوری»، «مراکز فناوریهای نوآورانه»، «مناطق ویژهی اقتصادی» و «دفترهای انتقال فناوری» تعدادی از زیرساختهای مورد نیاز چرخهی تجاریسازی نوآوریاند که پیش از این در روسیه وجود نداشتند. مکانیسمهای حقوقی و قانونی حمایت از نوآوری و ترویج آن نیز از کاستیهای نظام ملی نوآوری روسیه بودند. حکومت کوششهای بسیاری برای به تصویب رساندن حقوق مالکیت معنوی و حق اختراع کرد. در این فصل، ما به سه نظام یاد شده، یعنی نظام سرمایهگذاری، سازمانها و نظام حقوقی نوآوری، خواهیم پرداخت. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.